آئین های باستانی ، واهمه ندارند

آئین های باستانی ، واهمه ندارند

در این روزها ایران زمین میزبان جشن ها و آئین هایی کهنه برای مردمانش خواهد بود و البته تا چند روز دیگه هم ۱۰ هزار ساله ، ۲۰ هزار ساله ، نمی دونم ، نمی دونم قراره چند ساله بشه و اصلاً هم مهم نیست به عقیده من مهم اینه که در طول تاریخ با توجه به خنجرهایی که خورده ولی هر روزش باعث شادمانی مردمش بوده و حتی اگه غمی داشتند یجوری این جشنها ، غمها رو هر چند سنگین در خود حل می کردند.

اما  امروز که با خودم فکر می کنم می بینم چند سالی میشه که بعضیا فرهنگ خودمونو نادیده گرفتن اونوقت پای تهاجم فرهنگی رو وسط می کشن ، یخورده که بچه تر بودم فکر می کردم جشن هایی مثل چهار شنبه سوری و نوروز همون تهاجم فرهنگی خودمونن آخه تو این مملکت هیچ جا از شون حرفی نبود حتی تو همین رسانه ملی توجه کنید رسانه ملی ، وقتی هم به یکی از این جشن های زیبا نزدیک می شدیم سریع به یه شیوه ای سعی در دور کردن مردم از این وادی داشتند یا سعی می کردن با قرآن و حرم این امام و اون امام قاطیش کنن البته می دوندید که همه آقایون یه مدرک دکترا برای ارتباط اسلام با تمام مسائل دارند.
نوروز که میشه سریع یه برنامه تو حرم امام رضا ردیف می کنن آخه بابا جون نوروز جمشیدی چه دخلی به حرم ائمه داره خودتون یه وقت کسر شان تون نمیشه
البته نیازی به این حرفها هم نیست ، ولی تو شما ها هم آخ یکی پیدا نمیشه به من بگه نادون اصلا میشه "جمهوری اسلامی" و "جشن و شادی" اونم از نوع ایران باستانیش رو کنار هم نوشت که تو می خوای این نمایندگان خدا انجامش بدن ، بابا از خر شیطون بیا پائین که شیطونم از کارهای اینا هاج و واج مونده
ولی یخورده که جدی تر به قضیه نگاه کنیم می بینیم حکام فعلی از تجمع مردم حتی بدور آتش برای آخرین شب چهارشنبه سال واهمه دارند حتی تریج میدن در روزهای نوروز به دید و بازدید نرن
خلاصه درسته که ایران ، امروز نه بلکه هروز آئین و رسمی دیرینه برای جشن و شادی دارد ولی مردم ما حق ندارند حتی تو دلشون بخندند و شاد باشند
با این حال من یکی که امسال هم توی چهارشنبه سوری شرکت می کنم و به همراه خانوادم سفره هفت سین خوشگلی می چینیم و به پیشواز نوروز می ریم تا دماغشون بسوزه
شما ها چی ؟؟؟

راستی سفره هفت سین بدون ماهی قرمز یادتون نره

( http://www.irhc.blogsky.com/?PostID=103 )

نوروز باستانی رو به همه ایرانیان تبریک می گم

نویسنده : سینا


فیلم سنتوری ، سانسور ، قاچاق

فیلم سازی در کشور دوستداران فرهنگ و سینما

تا همین الان که این قلم رو تو دستم احساس می کنم ، چند سالی می شه که به مسائل فرهنگی ، به تمدن ، به تمدن ایران ، به تمدن ایران زمین فکر می کنم ولی حدودا ً دو سالی می شه که با کمک یکی از دوستای همفکرم این وبلاگ رو دایر کردیم که شاید بتونیم تفکرات هر چند ناچیز خودمون رو در مورد نقاط تاریک و حساس فرهنگ و تمدن ، مخصوصا ً از نوعی ایرانی اون رو بیان کنیم . نمی دونم چقدر موفق بودیم ، قضاوت با شماست ولی امروز حس خوبی دارم ، چرا که یه روز خواستم بنویسم و نوشتم ولی آخه فرهنگ و تمدن در کشوری که از صاحبان اصلی این کلمات محسوب می شه معنایی دارد ؟؟؟

یه روزی تمدن تو این کشور به آزادی زندانیان یهودی در بابل و تساوی بین زن و مرد و ... افتخار می کرد و ...

گذشت و گذشت و گذشت و حالا این گوی فرهنگ به دست ما افتاده ، آری امروز فرهنگ ما به این افتخار می کنه که اگه می خوای کتاب بنویسی باید اینجوری یا اونجوری بنویسی وگرنه متاسفم چاپ ، بی چاپ ، می خوای فیلم بسازی این تیکه و اون تیکه و خلاصه یه  نصف فیلم رو بزنی حله وگرنه بهت می گن عجب ماری توی آستین پرورش دادیم ، ای وای اجنبی بگیریدش ...

حالا اگه یخورده جهانی فکر کنیم ، جهان کنونی می خواد فرهنگ کهن  رو با استفاده از فناوری امروز ترویج بده و شاید یکی از بهترین راه ها برای میسر کردن این هدف والا استفاده صحیح از امکانات در پیشبرد سینما باشد .

فیلمی با هزار امید و آرزو توسط نویسنده ، کارگردان ، بازیگران و همکاری دلسوزانه تهیه کننده یا تهیه کننده گان ساخته می شه که شاید بتونه یه گوشه ای از دردهای جامعه را نمایش بده ... ولی آخه آخرش که چی ، اصلا ً کی میاد بگه بابا تو واسه چی اینقدر مسئله اعتیاد یا موسیقی و ... برات مهم بوده ، راست می گه چه اهمیت داره اصلا ً به ما چه ، آخه به تو چه  که کی معتاده ، عوض این حرفا بگو ببینم چرا فلانی تو فیلمت خونده ، چرا اون خانم تو فیلمی که داره داخل یه حکوت اسلامی ساخته می شه اون آقا رو لمس می کنه؟!! وای چه فاجعه ای ، آخه توی کارگردان نمی فهمی اینطوری اسلام به خطر می افته و بیننده تحریک می شه ؟!! وای بر ما که ترویج دهنده فحشا شده ایم .

آخه آدم بی سواد چرا با این فیلمت می خوای بگی مسولین با اعتیاد مبارزه نمی کنن ، درغگو ، تو نمی دونی دروغگو دشمن خداست و جاش تو جهنمه .

خلاصه اینه فیلم سازی در کشور دوستداران فرهنگ و سینما این مطالبی که گفتم از ابتدا تا پایان برای همدردی با آقای مهرجویی و سپاس از فیلم زیبای سنتوری بود که شاید اینگونه بتوانم نسبت به تماشای نسخه قاچاق فیلم ایشان ادای دین کرده باشم و امیدوارم بینندگان این نوع فیلمها مورد بخشش کارگردانان دلسوز کشورمان قرار گیرند.

نویسنده : سینا

نقش رستم ، قطار و تخریبی دیگر

 

از تخریب شخصیت خشایار شا در ۳۰۰ تا تخریب آرامگاه وی در نقش رستم

 

تا چندی پیش جامعه ایرانی متاثر از ساخت فیلم ضد ایرانی ۳۰۰ واکنش هایی نشان داد که به گونه ای نشانی از اعتراض به وارونه نشان دادن هویت چندین هزار ساله شان بود و مورد حمایت دولت مردان و اساتید فن نیز قرار گرفت چرا که فرهنگ ایرانی از سوی بیگانگان مورد تحقیر قرار گرفته بود.

ولی چگونه است که با تخریب آثار تاریخی توسط مسولین مربوطه که روز به روز بر سرعت آن افزوده می شود شاهد واکنشی در حد تجمعی اعتراض آمیز و سازمان یافته از سوی پیشکسوتان عرصه تاریخ و میراث فرهنگی نبوده ایم حتی گاهی اوقات شاهد دوپهلو انگاری های آنان نیز بوده ایم برای مثال در مورد ساخت سیوند و خطر آن برای دشت باستانی پاسارگاد هر یک از باستان شناسان در ابتدا به گونه ای حمایت خود را اعلام کردند ولی با نزدیک شدن به آبگیری سد شاهد تغییر موضع این اساتید بودیم تا حدی که بعضی از این عزیزان که ترجیح می دهم اسمی از آنان برده نشود ، اعتراضهای سازمان های مردم نهاد را زیر سوال برده و اعتراضات را از روی تعصب قلمداد کردند نه از روی تخصص حال چگونه می توان انتظار داشت کسانی که دستشان زیر ساطور همان مسولان است ما را حمایت کنند چگونه است که با عبور قطار از کنار نقش رستم که تخریب این محوطه را باعث می شود و البته همه اساتید هم از آن به خوبی با خبرند شاهد حرکتی حتی در حد یک مقاله نیستیم به نظر می رسد همه دست به دست هم داده اند تا آنچه نیا کانمان با مشقت های فراوان بنا کرده اند به یک باره تخریب کنند

حال وظیفه ما به عنوان یک ایرانی چیست ؟

سرداران بی سر

سرداران بی سر ، گمشده در خاک وطن

    آنچه تاکنون باعث رشد و نمو بشریت شده است مطالعه و درس گرفتن از تاریخ می باشد،  شاید این جمله اغراق آمیز بنظر برسد چرا که آنقدر در ذهن مسولان جمهوری اسلامی مانند بتی بزرگ جلوه می کند که دست نیافتنی شده است آری چرا ما نباید از تاریخ خود ، تاریخ پر افتخار خود دانشی هر چند اندک داشته باشیم و به آن ببالیم آیا حق ما نیست که بدانیم چرا در دوره یاغی گری و سرکشی مزدورانی چون اسکندر مقدونی ، دلاور مردی چون آریو برزن قد علم کرده و از مردانگی و آزادی سخن می گوید آیا چنین مردانی کم داشته ایم که این گونه چون دیوانگان گریبان گیر اعراب شده ایم تا برای خود قهرمان بسازیم ، آری ملتی قهرمان پرور بدنبال قهرمان می گردد و گویی سردارانی چون آریو برزن ، سورنا ، بابک خرمدین ، یعقوب لیث ، ابومسلم خراسانی و ستار خان و باقر خان و ... در این خاک زاده نشده اند. حال از یاد برده ایم این فرهنگ غنی که در هر دوره ای به آن بالیده ایم در خون این مردان همچون درختی تنومند شده است پس ای ایرانی به خود ببال که وقت تنگ است. 

     آریو برزن و مردانش 90 سال پس از ایستادگی لئونیداس در برابر ارتش خشایارشا در ترموپیل، که آن هم در ماه اوت روی داد مقاومت خود را به همان گونه در برابر اسکندر آغاز کرده بودند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و آخرین ایستادگی «آریو برزن» در این است؛ که یونانیان در ترموپیل، در محل برزمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته و آخرین سخنانش را بر سنگ حک کرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از «آریو برزن» ما جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.واقعا چرا؟ 

لازم به یادآوری است که بدانید یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.

از تهران تا شیراز ...

 آخرین خبرهااز آرش جهانشاهی

کانون تاریخ ایران :

چندی پیش از همین وبلاگ اعلام کردیم که آرش جهانشاهی هنگام سفر پیاده از تهران به شیراز در نزدیکی های قم غیر قابل دسترس شده است که پی گیری های دوستان حاکی از آن بوده است که وی در مسیر بازداشت شد و ...

آرش جهانشاهی به راهش ادامه می دهد
آرش جهانشاهی پس از دو روز بازداشت !! مسیر خود را به سوی پاسارگاد دنبال می کند. او که در دو روز گذشته به دلیل سد معبر در بازداشت به سر می برد پس از آزادی مسیر خود را با پای پیاده به سوی پاسارگاد ادامه می دهد.
علت بازداشت وی توقف شبانه در کنار بزرگراه (برپا کردن چادر) و روشن کردن آتش بوده که از آن به عنوان سد معبر یاد شده است.
دوست آرش، «امین ضابطی»، هموند پایگاه اطلاع رسانی، در نامه ای که برای پایگاه فرستاده است از سختی هایی که در این دو روز بازداشت بر آرش جهانشاهی گذشته به طور مشروح نوشته است.
«آرش جهانشاهی» شهروندی تهرانی است که برای اعتراض به آبگیری سد سیوند در دشت بلاغی، از روز شنبه با پای پیاده فاصله ی 900 کیلومتری تهران تا پاسارگاد را در حال پیمودن است. وی حرکت خود را از آخرین ایستگاه متروی تهران آغاز کرده و پس از نثار شاخه گلی بر مزار یک شهید گمنام در بهشت زهرا حرکت خود را به سوی پاسارگاد ادامه داده است.
جهانشاهی برآورد کرده است که تا نوروز امسال به پاسارگاد خواهد رسید.
درود بر همه زنان و مردان سترگ ایران زمین از آرش کمانگیر تا آرش جهانشاهی، آنانی که تنها برای میهن با گام های استوار از دماوند تا پاسارگاد جان در کمان نهادند ...

 

کوروش،موسیقی

کوروش پا به عرصه موسیقی گذاشت

همانطور که می دانید زمینه کاری این وبلاگ تاریخی است بدین سبب ما مجبور شدیم امروز به موسیقی هم بپردازیم چرا که پس از مدتها

یکی از خوانندگان کشورمان آلبومی ارائه کرده که توجه قشر وسیعی از مرد را به خود جلب کرده و شاید نکته شاخص آن سرودن یک آهنگ

با اشاره به هویت اصیل ایرانی و اشاره کردن به نام و صفات کوروش بزرگ است بله این آلبوم ، آلبوم نهان مکن علیرضا عصار است که آهنگ

هویت که مقدمه ای زیبا هم دارد چون نگینی در این آلبوم می درخشد برای همین لینک این آهنگ را در اینجا قرار دادیم سعی کنید این

آلبوم را تهیه کنید که شعر آن را در زیر قرار داده ایم:

مقدمه

در جهان فرمان کوروش اولین منشور بود
سر به تعظیمش سراسر بابل و آشور بود

سینه اسپارت را تا قلب یونان چاک کرد
پشت بخت النصر را سائیده و بر خاک کرد

ما از اسلاف همان خونیم از آن ریشه ایم
پاسدار نام پاک پارس تا همیشه ایم

 

هویت

 

وقتی که ایران هست خلیج یعنی فارس
تاریخ می لرزد از خشم قوم پارس
جز این اگر باشد خلیج آبی نیست
بی سایه ایران غیر از سرابی نیست
تا میهن کاوه تابوت ضحاک است
این سرزمین از هر اهریمنی پاک است
صدها هزار آرش جان در کمان دارند
تیری اگر کاریست این عاشقان دارند
وقتی هویت را در نام میجوید
هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید
چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد
قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد
ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم
پیروز بی برده بت نپرستیدیم
ما ریشه ای دیرین در عشق و خون داریم
مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم
وقتی هویت را در نام میجوید
هر بی نشان ناچار صد یاوه میگوید
چیزی که در صلح است از جنگ میخواهد
قدرت اصالت نیست فرهنگ میخواهد
ما وارث کوروش فرزند جمشیدیم
پیروز بی برده بت نپرستیدیم
ما ریشه ای دیرین در عشق و خون داریم
مادر شب تاریخ تا صبح بیداریم

 

مقدمه هویت