نقش رستم ، قطار و تخریبی دیگر

 

از تخریب شخصیت خشایار شا در ۳۰۰ تا تخریب آرامگاه وی در نقش رستم

 

تا چندی پیش جامعه ایرانی متاثر از ساخت فیلم ضد ایرانی ۳۰۰ واکنش هایی نشان داد که به گونه ای نشانی از اعتراض به وارونه نشان دادن هویت چندین هزار ساله شان بود و مورد حمایت دولت مردان و اساتید فن نیز قرار گرفت چرا که فرهنگ ایرانی از سوی بیگانگان مورد تحقیر قرار گرفته بود.

ولی چگونه است که با تخریب آثار تاریخی توسط مسولین مربوطه که روز به روز بر سرعت آن افزوده می شود شاهد واکنشی در حد تجمعی اعتراض آمیز و سازمان یافته از سوی پیشکسوتان عرصه تاریخ و میراث فرهنگی نبوده ایم حتی گاهی اوقات شاهد دوپهلو انگاری های آنان نیز بوده ایم برای مثال در مورد ساخت سیوند و خطر آن برای دشت باستانی پاسارگاد هر یک از باستان شناسان در ابتدا به گونه ای حمایت خود را اعلام کردند ولی با نزدیک شدن به آبگیری سد شاهد تغییر موضع این اساتید بودیم تا حدی که بعضی از این عزیزان که ترجیح می دهم اسمی از آنان برده نشود ، اعتراضهای سازمان های مردم نهاد را زیر سوال برده و اعتراضات را از روی تعصب قلمداد کردند نه از روی تخصص حال چگونه می توان انتظار داشت کسانی که دستشان زیر ساطور همان مسولان است ما را حمایت کنند چگونه است که با عبور قطار از کنار نقش رستم که تخریب این محوطه را باعث می شود و البته همه اساتید هم از آن به خوبی با خبرند شاهد حرکتی حتی در حد یک مقاله نیستیم به نظر می رسد همه دست به دست هم داده اند تا آنچه نیا کانمان با مشقت های فراوان بنا کرده اند به یک باره تخریب کنند

حال وظیفه ما به عنوان یک ایرانی چیست ؟